صفت تفضیلی:
more grandioseصفت عالی:
most grandioseباشکوه، عالی، مجلل
the grandiose palace of the corrupt vizier.
کاخ مجلل وزیر فاسد.
He's always producing grandiose plans that never work.
او همیشه طرحهایی باشکوه میریزد که هیچگاه بهکار نمیآیند.
ظاهرا مجلل، عالی نما، متظاهرانه، پر زرق وبرق، خودنمایانه، مغرورانه، واهی، بلندپروازانه، خودبزرگ بینانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he has grandiose ideas about himself.
او خیلی به خودش مینازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grandiose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grandiose