شکل جمع:
grandصفت تفضیلی:
granderصفت عالی:
grandestبزرگ، عظیم، مهم
The mayor made a grand gesture by donating his salary to local charities.
شهردار با اهدای حقوق خود به خیریههای محلی، حرکت بزرگی انجام داد.
She dismissed the small talk and focused on her grand plan for reform.
او صحبتهای معمولی را کنار گذاشت و بر روی برنامهی عظیم خود برای اصلاحات تمرکز کرد.
عالی، باشکوه، مجلل، والا، بلندپایه، عالیرتبه، باعظمت، فاخر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bride wore a grand white gown covered in pearls and lace.
عروس، لباسی فاخر و سفید با مروارید و توریهای زیبا به تن داشت.
The theater held a grand opening after months of renovation.
پساز ماهها بازسازی، تئاتر، افتتاحیهای باشکوه برگزار کرد.
The hotel lobby was so grand, it felt like walking into a palace.
لابی هتل آنقدر مجلل بود که انگار وارد کاخ میشدی.
a grand vizier
وزیر اعظم
the grand ballroom
تالار اصلی
grand scenery
منظرهی باشکوه
a grand banquet
بزم عالی
Ferdowsi's grand style
سبک رفیع فردوسی
the grand total
جمع کل
گرَند (برای نشان دادن عظمت و زیبایی در اسامی مکان استفاده میشود)
We stayed at the Grand Hotel during our trip to Vienna.
درطول سفرمان به وین، در هتل گرند اقامت داشتیم.
The Grand Canyon attracts millions of tourists every year.
درهی گرند کانیون، هر سال میلیونها گردشگر را جذب میکند.
Next to the old bazaar, there’s a new mall called the Grand Plaza.
در کنار بازار قدیمی، مرکز خریدی تازه به نام گرند پلازا ساخته شده است.
قدیمی دلپذیر، عالی، لذتبخش، دوستداشتنی، محشر، معرکه، بینظیر
Her performance on stage was absolutely grand.
اجرایش روی صحنه بینظیر بود.
We had grand weather all week at the beach.
تمام هفته در ساحل، هوا عالی بود.
هزار دلار، هزار پوند
They offered him five grand to keep quiet.
اونا بهش پنج هزار پوند پیشنهاد دادن که ساکت بمونه.
I saved up three grand for my trip to Europe.
برای سفر به اروپا سه هزار دلار پسانداز کردم.
I got five grand.
پنج هزار دلار گرفتم.
پیانوی گرند (نوعی پیانوی بزرگ)
It’s hard to fit a grand in a small apartment.
جای دادن پیانوی گرند در آپارتمان کوچک سخت است.
He inherited an antique grand from his grandmother.
او پیانوی گرند قدیمیای از مادربزرگش به ارث برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grand