با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

K

keɪ keɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
یازدهمین حرف الفبای انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
(مخفف) karat به معنی قیراط، (مخفف) kilo به معنی کیلو، (مخفف) kilogram به معنی کیلوگرم، (مخفف) kilometer به معنی کیلومتر
noun
صدای "ک" برای مثال در واژه‌ی keep یا ink
noun
(در فهرست‌ها و غیره) یازدهمین، یازدهم
noun
هرچیز به این شکل:K
- She earns 40K now.
- درآمد او حالا 40 هزار دلار است.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (K) پتاسیم، عنصر پتاسیم (نماد شیمیایی عنصر Potassium)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد k

  1. noun A unit of information equal to 1024 bytes
    Synonyms: kilobyte, kb, kibibyte, kib
  2. The 11th letter of the Roman alphabet
    Synonyms: potassium, k, atomic number 19
  3. noun The cardinal number that is the product of 10 and 100
    Synonyms: thousand, one-thousand, 1000, m, chiliad, g, grand, thou, yard
  4. noun Street names for ketamine
    Synonyms: jet, super acid, special-k, honey oil, green, cat valium, super C
  5. noun The basic unit of thermodynamic temperature adopted under the Systeme International d'Unites
    Synonyms: kelvin
  6. adjective Denoting a quantity consisting of 1,000 items or units
    Synonyms: thousand, one-thousand, 1000, m

ارجاع به لغت k

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «k» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/k

لغات نزدیک k

پیشنهاد بهبود معانی