امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Supreme

sʊ- / / suː- sʊˈpriːm / / sjuː-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
عالی، اعلی، زبرین، کل، مهترین، والاترین، بالاترین، عالی‌ترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- supreme commander of the allied forces
- فرمانده کل نیروهای متحدین
- a supreme sacrifice
- بالاترین فداکاری
adjective
نهایی، اشد، سخت‌ترین
- a supreme test of his courage
- آزمون نهایی شجاعت او
adjective
محض، کامل، صرف
- a supreme fool
- احمق کامل
adjective
تعالی، متعال
- Supreme Being
- خداوند تعالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supreme

  1. adjective greatest, principal
    Synonyms:
    absolute best cardinal chief closing crowning culminating excellent extreme final first foremost head highest incomparable last leading marvelous matchless maximum paramount peerless perfect predominant preeminent prevailing prime sovereign superb superlative surpassing terminal top top-drawer towering transcendent ultimate unequaled unmatched unparalleled unsurpassable unsurpassed utmost
    Antonyms:
    inferior least littlest lowly minor poor serving

ارجاع به لغت supreme

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supreme» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/supreme

لغات نزدیک supreme

پیشنهاد بهبود معانی