برتری، تفوق، رجحان، تقدم، مزیت، چیرگی، استیلا، سلطه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They fought for the supremacy of their ideology.
آنها برای تفوق ایدئولوژی خود جنگیدند.
The team fought hard to establish their supremacy in the league.
تیم سخت تلاش کرد تا برتری خود را در لیگ تثبیت کند.
The company aimed for market supremacy through innovative products.
این شرکت با محصولات نوآورانهی خود درصدد دستیابی به سلطه در بازار بود.
برتری هوایی (تسلط کامل بر فضای هوایی که به نیروهای نظامی اجازه میدهد تا در میدان نبرد برتری قابل توجهی ایجاد کنند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «supremacy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supremacy