این لغت به شکل ascendency نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری ascendancy رایج است.
سلطه، برتری، تفوق، استیلا، تحکم، چیرگی، احاطهگری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new CEO quickly established her ascendancy over the company, implementing significant changes.
مدیرعامل جدید احاطهگری خود بر شرکت را بهسرعت محقق کرد و تغییرات قابلتوجهی را اعمال کرد.
Napoleon's ascendency in Europe endangered Britain's interests.
استیلای ناپلئون بر اروپا منافع بریتانیا را به خطر افکند.
political ascendancy
برتری سیاسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ascendancy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ascendancy