آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ فروردین ۱۴۰۴

    Sovereign

    ˈsɑːvrən ˈsɒvrɪn

    شکل جمع:

    sovereigns

    صفت تفضیلی:

    more sovereign

    صفت عالی:

    most sovereign

    توضیحات:

    این لغت به شکل sovran نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری sovereign رایج است.

    معنی sovereign | جمله با sovereign

    noun countable

    پادشاه، شاه، ملکه، سلطان

    For them the sovereign's word were like law.

    در نظر آن‌ها حرف پادشاه مثل قانون بود.

    The sovereign was revered by the people for their fair governance.

    شاه به‌خاطر حکومت عادلانه‌اش مورد احترام مردم بود.

    noun countable

    ساورین (سکه‌ی طلایی به ارزش یک پوند که بین سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۹۱۴ در بریتانیا استفاده می‌شد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The collector proudly displayed his rare sovereign from the 19th century.

    کلکسیونر با افتخار ساورین نادر خود را از قرن نوزدهم به نمایش گذاشت.

    The sovereign was once a common currency in British transactions.

    ساورین، زمانی ارز رایج در معاملات بریتانیا بود.

    adjective

    مطلق، مستقل، خودمختار، حاکم

    He holds sovereign power in the country.

    او در کشور قدرت مطلق دارد.

    They fought for their rights as a sovereign people against foreign domination.

    آن‌ها برای حقوق خود به‌عنوان ملتی مستقل، در برابر سلطه‌ی خارجی جنگیدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a sovereign personality

    شخصیت خودمختار

    a sovereign state

    کشور مستقل

    sovereign equality

    برابری مطلق

    a sovereign right

    حق مطلق

    adjective countable

    عالی، بالاترین، بزرگ‌ترین، بلندمرتبه، برتر

    The chef's culinary skills are sovereign, elevating every dish to a masterpiece.

    مهارت‌های آشپزی سرآشپز عالی است و هر غذا را به اثر هنری تبدیل می‌کند.

    The novel is a sovereign work of literature, praised by critics worldwide.

    رمان، اثر برتر ادبی است که توسط منتقدان در سراسر جهان ستایش شده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The sovereign virtue of a good judge is brevity.

    بزرگ‌ترین حسن یک قاضی خوب ایجاز است.

    to promote the sovereign good of the community

    برای پیشبرد مصالح عالی جامعه

    adjective

    اقتصاد دولتی، ملی (پول)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    The sovereign wealth fund of the country has seen remarkable growth this year.

    ثروت ملی کشور در سال جاری رشد چشمگیری را تجربه کرده است.

    Many nations rely on sovereign funds to stabilize their financial systems.

    بسیاری از کشورها به سرمایه‌گذاری‌های دولتی برای تثبیت نظام‌های مالی خود وابسته‌اند.

    formal

    انگلیسی بریتانیایی قدیمی (sovereign remedy) درمان قطعی

    Exercise is a sovereign remedy for stress and anxiety.

    ورزش، درمان قطعی استرس و اضطراب است.

    Art can be a sovereign remedy for emotional pain.

    هنر می‌تواند درمان مطلق دردهای عاطفی باشد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sovereign

    1. adjective having political independence
      Synonyms:
      autonomous free independent self-governing supreme
      Antonyms:
      inferior ineffective subservient submissive useless
    1. adjective dominant, effective
      Synonyms:
      chief principal ruling commanding leading prevailing predominant supreme absolute autonomous independent preponderant directing effectual efficacious ascendant overbearing monarchal monarchial regal royal reigning regnant imperial highest excellent majestic lofty guiding self-governed unlimited paramount
      Antonyms:
      submissive subservient inferior
    1. noun supreme ruler
      Synonyms:
      ruler leader chief king queen monarch emperor empress prince princess potentate autocrat czar majesty
      Antonyms:
      servant

    سوال‌های رایج sovereign

    شکل جمع sovereign چی میشه؟

    شکل جمع sovereign در زبان انگلیسی sovereigns است.

    صفت تفضیلی sovereign چی میشه؟

    صفت تفضیلی sovereign در زبان انگلیسی more sovereign است.

    صفت عالی sovereign چی میشه؟

    صفت عالی sovereign در زبان انگلیسی most sovereign است.

    ارجاع به لغت sovereign

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sovereign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sovereign

    لغات نزدیک sovereign

    • - souvenir sheet (or card)
    • - souvlakia
    • - sovereign
    • - sovereign act
    • - sovereign acts doctrine
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.