شکل جمع:
princesشاهزاده، ولیعهد، فرمانروا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the Prince of Monaco
شاهزادهی موناکو
a merchant prince
ملک التجار
the prince of thieves
سردستهی دزدان
well done! you're a gem, a prince!
آفرین! تو جواهری، تو شاهزادهای!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prince» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prince