با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Nobleman

    ˈnoʊblmən ˈnəʊblmən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      noblemen

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    نجیب‌زاده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - one of the country's famous noblemen
    - یکی از اشراف معروف کشور
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد nobleman

    1. noun A titled peer of the realm
      Synonyms: lord, aristocrat, noble, peer, archduke, gentleman, baron, baronet, count, duke, earl, emperor, grandee, knight, member of the nobility, patrician, magnifico, marquis, prince, valet, viscount
      Antonyms: noblewoman, lady

    ارجاع به لغت nobleman

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nobleman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nobleman

    لغات نزدیک nobleman

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی