شکل جمع:
gentlemenآقا، شخص محترم، آدم باتربیت، اصیل، اشرافزاده، نجیبزاده
The beggar was a gentleman by birth.
آن گدا اشرافزاده بود.
ladies and gentlemen
خانمها و آقایان
جوانمرد، راد، رادمرد، پاک زاد، پاک گهر، لوطی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A gentleman is always courteous toward the weak.
انسان جوانمرد همیشه نسبت به ضعیفان مؤدب است.
be a gentleman and forgive him!
بزرگواری کن و او را ببخش!
نوکر ویژه، خدمتکار خصوصی
(در کنگره آمریکا) نمایندهی محترم ایالت کانزاس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gentleman» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gentleman