debt, indebtedness, incombrance, score
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بدهکاری سنگین شرکت موجب نگرانی است.
The company's heavy indebtedness is a cause for concern.
او مصمم است ازاینپس زندگی بدون بدهکاری داشته باشد.
He is determined to live a debt-free life from now on.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بدهکاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدهکاری