آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴

    بدهی به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / bedehi /

    debt, money owed, being in the red, indebtedness, debit, liability, score

    debt

    money owed

    being in the red

    indebtedness

    debit

    liability

    score

    قرض، دین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    ناصر مبلغ بدهی خود را دقیقاً حساب کرد.

    Nasser carefully calculated the amount he owed.

    بدهی زیاد جواد را مجبور کرد که دارایی خود را تبدیل به پول کند.

    Heavy debts forced Javad to capitalize his assets.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بدهی

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    دین قرض وام
    متضاد:
    بستانکاری طلب

    سوال‌های رایج بدهی

    بدهی به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بدهی» در زبان انگلیسی به debt ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «debt» به معنای مبلغ یا چیزی است که یک فرد، شرکت یا دولت به دیگری بدهکار است و باید در آینده پرداخت کند. بدهی می‌تواند به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشد، از قبیل پول قرض گرفته شده، وام بانکی، یا حتی تعهدات مالی دیگر که فرد یا سازمان باید در موعد مشخصی تسویه نماید. مفهوم بدهی نقش مهمی در اقتصاد شخصی و کلان دارد و مدیریت صحیح آن برای سلامت مالی بسیار حیاتی است.

    در زندگی روزمره، بدهی می‌تواند شامل قرض گرفتن پول برای خرید کالا، پرداخت اقساط وام مسکن، وام خودرو یا حتی بدهی‌های کارت اعتباری باشد. هر فرد یا خانواده‌ای ممکن است به دلایل مختلفی مجبور به گرفتن وام یا قرض شود، اما مدیریت نادرست بدهی‌ها ممکن است منجر به مشکلات مالی جدی، فشار روانی و حتی ورشکستگی شود. به همین دلیل، برنامه‌ریزی دقیق و مدیریت هزینه‌ها برای کنترل بدهی بسیار اهمیت دارد.

    در سطح کسب‌وکار، بدهی‌ها می‌توانند به صورت وام‌های بانکی، اوراق قرضه، یا دیگر تعهدات مالی ظاهر شوند که شرکت‌ها برای تأمین منابع مالی خود از آنها استفاده می‌کنند. استفاده از بدهی به شکل صحیح می‌تواند به رشد و توسعه کسب‌وکار کمک کند، اما بدهی زیاد یا ناتوانی در پرداخت آن می‌تواند به ورشکستگی و از دست رفتن اعتبار مالی منجر شود. به همین دلیل، شرکت‌ها و سازمان‌ها معمولاً برنامه‌های دقیق مالی برای مدیریت بدهی‌های خود دارند.

    از منظر اقتصادی، بدهی‌های دولت‌ها نیز اهمیت ویژه‌ای دارند. دولت‌ها برای اجرای برنامه‌های توسعه، پرداخت حقوق کارکنان و خدمات عمومی گاهی مجبور به استقراض می‌شوند. اگر بدهی‌های دولت به‌صورت کنترل نشده افزایش یابد، ممکن است اقتصاد کشور دچار تورم، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات جدی اقتصادی شود. در نتیجه، سیاست‌گذاران مالی باید تعادل مناسبی بین درآمدها و هزینه‌ها ایجاد کنند تا بدهی‌ها تحت کنترل باقی بمانند.

    بدهی یکی از ابزارهای مالی است که اگر با دقت و آگاهی مدیریت شود، می‌تواند به نفع فرد، شرکت و جامعه باشد. اما عدم کنترل بدهی و افزایش بی‌رویه آن، خطرات زیادی به همراه دارد که می‌تواند سلامت مالی و اقتصادی را به شدت تهدید کند. آگاهی و آموزش مالی درباره بدهی و روش‌های مدیریت آن برای همه افراد ضروری است.

    ارجاع به لغت بدهی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بدهی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدهی

    لغات نزدیک بدهی

    • - بدهکار کردن
    • - بدهکاری
    • - بدهی
    • - بدهی پس افتاده
    • - بدهی داشتن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.