آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

بدهی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bedehi /

debt, money owed, being in the red, indebtedness, debit, liability, score

debt

money owed

being in the red

indebtedness

debit

liability

score

قرض، دین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

ناصر مبلغ بدهی خود را دقیقاً حساب کرد.

Nasser carefully calculated the amount he owed.

بدهی زیاد جواد را مجبور کرد که دارایی خود را تبدیل به پول کند.

Heavy debts forced Javad to capitalize his assets.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدهی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت بدهی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدهی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بدهی

لغات نزدیک بدهی

پیشنهاد بهبود معانی