Aristocrat

ˈerəstəkræt ˈærəstəkræt / / əˈrɪs-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    aristocrats

معنی و نمونه‌جمله

عضو دسته اشراف، طرفدار حکومت اشراف، نجیب‌زاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The government was under the control of a few aristocrats.
- حکومت در اختیار معدودی از اشراف بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aristocrat

  1. noun privileged person
    Synonyms: blueblood, gentleperson, lace curtain, noble, patrician, peer, silk stocking, swell, upper cruster
    Antonyms: commoner, plebian, proletariat

ارجاع به لغت aristocrat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aristocrat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aristocrat

لغات نزدیک aristocrat

پیشنهاد بهبود معانی