شکل جمع:
commonersصفت عالی:
commonestشخص غیراشرافی، آدم معمولی، فرد عادی، عامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Princess married a commoner.
شاهدخت زن فردی عادی شد.
The commoners were not allowed to enter the royal palace.
اشخاص غیراشرافی اجازه ورود به کاخ سلطنتی را نداشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commoner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commoner