فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Commoner

ˈkɑːmənər ˈkɒmənə

شکل جمع:

commoners

صفت عالی:

commonest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

شخص غیراشرافی، آدم معمولی، فرد عادی، عامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The Princess married a commoner.

شاه‌دخت زن فردی عادی شد.

The commoners were not allowed to enter the royal palace.

اشخاص غیراشرافی اجازه ورود به کاخ سلطنتی را نداشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commoner

  1. noun plebeian
    Synonyms:
    citizen civilian peasant bourgeois bourgeoisie

ارجاع به لغت commoner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commoner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commoner

لغات نزدیک commoner

پیشنهاد بهبود معانی