Commonalty

ˈkɒmənəlti ˈkɒmənəlti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( commonality ) عوام‌الناس، توده مردم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the commonalty of scholars
- همه‌ی دانشمندان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commonalty

  1. noun The common people
    Synonyms: commonality, common, commoner, crowd, hoi polloi, mass, mob, pleb, plebeian, populace, public, ruck, third estate, commons

ارجاع به لغت commonalty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commonalty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commonalty

لغات نزدیک commonalty

پیشنهاد بهبود معانی