آخرین به‌روزرسانی:

Peer

pɪr pɪə

گذشته‌ی ساده:

peered

شکل سوم:

peered

سوم‌شخص مفرد:

peers

وجه وصفی حال:

peering

شکل جمع:

peers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive countable C2

همتا، جفت، قرین، هم‌شأن، عضو مجلس اعیان، صاحب لقب اشرافی، رفیق، برابر کردن، هم‌درجه کردن، به درجه اشرافی (مثل کنت و غیره) رسیدن، برابر بودن با، به دقت نگریستن، باریک شدن، نمایان شدن، به نظر رسیدن، همال

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Scholars of the first rank welcomed him as their peer.

دانشمندان تراز اول او را به عنوان هم‌سنخ خود با آغوش باز پذیرفتند.

He has no peers in mathematics.

در ریاضیات نظیر ندارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Girls and boys tend to form groups of their peers.

دختران و پسران تمایل به تشکیل گروه‌های همسال خود را دارند.

peer group

گروه همسالان

peer pressure

فشار همگنان

The girls were peering at us from behind trees.

دخترها از پشت درختان به ما خیره شده بودند.

The old man peered (at me) but did not recognize me.

پیرمرد با کنجکاوی به من نگاه کرد ولی مرا نشناخت.

the white clouds through which the moon peered

ابرهای سپیدی که ماه از میان آن‌ها پدیدار شد

In spring time when plants begin to peer.

در بهاران که گیاهان آغاز به در آمدن می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peer

  1. noun person who is another’s equal
    Synonyms:
    companion associate match like coequal rival compeer
    Antonyms:
    superior inferior
  1. verb scan, scrutinize
    Synonyms:
    look eye inspect scrutinize stare focus gaze spy peep squint pry bore pin gape gawk eyeball glare rubberneck get a load of snoop glim gloat eagle eye
  1. verb appear briefly
    Synonyms:
    emerge become visible show partially crop up peep out peer out

ارجاع به لغت peer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peer

لغات نزدیک peer

پیشنهاد بهبود معانی