گذشتهی ساده:
gazedشکل سوم:
gazedسومشخص مفرد:
gazesوجه وصفی حال:
gazingخیره نگاه کردن، خیره شدن، خیره نگریستن، زلزل نگاه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The students gazed at the beautiful sunset.
دانشآموزان به غروب زیبا خیره نگاه کردند.
The child gazed at the fireworks.
کودک به آتشبازی خیره شد.
نگاه خیره، نگاه ثابت، نگاه ممتد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child's gaze was filled with wonder.
نگاه خیرهی کودک سرشار از تعجب بود.
The baby's innocent gaze filled my heart with love.
نگاه ممتد معصومانهی نوزاد قلبم را پر از عشق کرد.
جامعهشناسی روانشناسی نگاه
Society's gaze can be oppressive and exclusionary to marginalized groups.
نگاه جامعه میتواند برای گروههای حاشیهنشین ظالمانه و طردکننده باشد.
The gaze of the upper class shapes our perceptions of success and status.
نگاه طبقهی بالا، برداشت ما از موفقیت و جایگاه را شکل میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gaze» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaze