گذشتهی ساده:
peepedشکل سوم:
peepedسومشخص مفرد:
peepsوجه وصفی حال:
peepingشکل جمع:
peepsنگاه زیرچشمی، نگاه دزدکی، طلوع، ظهور، نیش آفتاب،روزنه، روشنایی کم، جیکجیک، جیرجیرکردن، جیک زدن، با چشم نیم باز نگاه کردن، از سوراخ نگاه کردن، طلوع کردن، جوانه زدن، آشکار شدن، کمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A brood of chickens were peeping and running after their mother.
یک دسته جوجه جیکجیککنان دنبال مادر خود میدویدند.
the peep of the mice
صدای جیرجیر موشها
We were cursed but we didn't peep.
فحش شنیدیم؛ ولی جیک نزدیم.
Don't let me hear another peep out of you!
وای به حالت اگر یکبار دیگر جیک بزنی!
He peeped through the keyhole.
او از سوراخ قفل نگاه کرد.
I peeped suspiciously under the bed.
با سوء ظن به زیر تخت نگاه کردم.
He peeped at the naked ladies.
به زنهای عریان یواشکی نگاه میکرد.
Weeds were peeping through the soil.
علفها از دل خاک سر بر میآوردند.
The sun peeped from behind the clouds.
خورشید از پس ابرها نمایان شد.
That ancient belief keeps peeping out in different places.
(مجازی) آن باور قدیمی دائماً سر از جاهای مختلف بر میآورد.
His golden hair peeped from the edges of his cap.
موهای طلایی او از لبههای کلاهش بیرون زده بود.
at the peep of dawn
در فلق، آغاز سحر
to take a quick peep at his past
به گذشتهی او نظری اجمالی افکندن
a peep at the neighbors
نگاه دزدانهای به همسایهها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «peep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peep