جانورشناسی غاز نر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
I saw a gander swimming gracefully in the pond.
من یک غاز نر را دیدم که به زیبایی در برکه شنا میکرد.
The farmer kept a watchful eye on his prized gander.
کشاورز مراقب غاز نر ارزشمند خود بود.
نگاه سرسری، نگاه سریع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I took a quick gander at the menu before deciding what to order.
قبلاز اینکه تصمیم بگیرم چه چیزی را سفارش بدهم، نگاهی سریع به منو کردم.
The detective had a gander at the crime scene, searching for any clues that could lead to the culprit.
کارآگاه در صحنهی جرم برای جستجوی سرنخهایی که میتوانست به مجرم برسد، نگاهی سریع میانداخت.
قدیمی آدم نادان، آدم سادهلوح، آدم احمق، آدم کودن، هالو
Don't listen to him, he's a complete gander.
به او گوش ندهید، او کاملاً سادهلوح است.
I can't believe he said that! What a gander!
باورم نمیشود که این را گفت! چه آدم نادانی!
نگاه کردن، نظر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gander» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gander