آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ آبان ۱۴۰۴

    Turkey

    ˈtɜːrki ˈtɜːki

    شکل جمع:

    turkeys

    معنی turkey | جمله با turkey

    noun countable B1

    جانورشناسی بوقلمون

    turkey, بوقلمون
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    In 1550, the English navigator William Strickland, introduced the turkey into England.

    در سال ۱۵۵۰ ویلیام استریکلند، دریانورد انگلیسی، بوقلمون را وارد انگلستان کرد.

    The farmer checks the turkeys every morning to make sure they’re healthy.

    کشاورز هر صبح بوقلمون‌ها را بررسی می‌کند تا مطمئن شود، سالم هستند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a wild turkey

    بوقلمون وحشی

    noun uncountable

    غذا و آشپزی گوشت بوقلمون

    turkey, گوشت بوقلمون
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The turkey was the centerpiece of the Thanksgiving dinner.

    گوشت بوقلمون غذای اصلی و گل سرسبد شام جشن شکرگزاری بود.

    The restaurant serves a delicious turkey sandwich with fresh vegetables.

    این رستوران، ساندویچ خوشمزه‌ی گوشت بوقلمون با سبزیجات تازه سرو می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    roast turkey

    گوشت بوقلمون کبابی

    noun countable informal

    سینما و تئاتر شکست‌، ناکامی

    His last film was a complete turkey.

    آخرین فیلم او یک ناکامی تمام‌عیار بود.

    Your movie was a real turkey.

    فیلم تو شکست بزرگی بود.

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی آدم نادان، احمق، پخمه

    What did you do that for, you turkey?

    برای چی این کارو کردی احمق؟

    You're a turkey!

    تو یه پخمه‌ای!

    noun

    ترکیه

    turkey, ترکیه

    پس از تغییر نام رسمی، این لغت در معنای نام کشور ترکیه با املای Türkiye نوشته می‌شود.

    Turkey/Türkiye is a regional power with a geopolitically significant strategic location.

    ترکیه یک قدرت منطقه‌ای با موقعیت استراتژیک مهم ژئوپلیتیکی است.

    Satellite images reveal fault line and extent of Türkiye quake destruction.

    تصاویر ماهواره‌ای خط گسل و میزان تخریب زلزله‌ی ترکیه را نشان می‌دهد.

    noun countable

    ورزش (بولینگ) تِرکی (سه استرایک پشت‌سرهم)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The coach said that a turkey could change the whole match in their favor.

    مربی گفت یک تِرکی می‌تواند کل مسابقه را به نفعشان تغییر دهد.

    He was only one strike away from a turkey, but he missed the last shot.

    او فقط یک استرایک با ترکی فاصله داشت، اما ضربه‌ی آخر را خراب کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد turkey

    1. noun one deficient in judgment and good sense
      Synonyms:
      fool idiot simpleton ass jackass moron imbecile nitwit ninny simple dope jerk goof ding-dong cretin nincompoop mooncalf softhead tomfool dip nerd schmuck schmo dud bird joker bomb fowl gander goose gobbler turkey gobbler wild-turkey domestic turkey turkey-cock turkey-hen cock of India hen of India poule d'Inde (French) gallina de India (Spanish) gallo gallina d'India (both Italian) gallina d'India (both Italian) Indianische Henn Huhn (both German) Thanksgiving bird Christmas bird
    1. noun A Eurasian republic in Asia Minor and the Balkans; on the collapse of the Ottoman Empire in 1918, the Young Turks, led by Kemal Ataturk, established a republic in 1923
      Synonyms:
      republic-of-turkey
    1. noun large gallinaceous bird with fan-shaped tail; widely domesticated for food
      Synonyms:
      meleagris-gallopavo

    Idioms

    talk turkey

    بی‌شیله‌پیله حرف زدن، صادقانه حرف زدن، با صراحت حرف زدن

    سوال‌های رایج turkey

    معنی turkey به فارسی چی میشه؟

    کلمه "turkey" به چندین معنا و مفهوم مختلف در زبان انگلیسی اشاره دارد که در ادامه به تفصیل به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

    ۱. بوقلمون

    اولین و رایج‌ترین معنی "turkey"، اشاره به نوعی پرنده بزرگ است که به نام "بوقلمون" شناخته می‌شود. بوقلمون‌ها معمولاً در آمریکا و برخی از کشورها به عنوان یک خوراک سنتی در جشن‌ها و مناسبت‌های خاص، به ویژه در روز شکرگزاری (Thanksgiving) مصرف می‌شوند. این پرنده به دلیل گوشت لذیذ و کم‌چربش محبوب است و معمولاً به روش‌های مختلفی مانند کبابی، سرخ شده یا بخارپز تهیه می‌شود. همچنین، بوقلمون به عنوان منبع پروتئین سالم و مغذی شناخته می‌شود.

    ۲. کشور ترکیه

    "Turkey" همچنین به کشور ترکیه اشاره دارد که در بین دو قاره آسیا و اروپا قرار دارد. این کشور با تاریخ و فرهنگ غنی، جاذبه‌های گردشگری فراوانی دارد، از جمله شهر تاریخی استانبول، کاپادوکیه و سواحل زیبا در کنار دریای اژه و مدیترانه. ترکیه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، پیوندی فرهنگی و اقتصادی بین شرق و غرب ایجاد کرده است.

    ۳. اصطلاحات و استفاده‌ها

    در زبان انگلیسی، "turkey" همچنین به طور غیررسمی به شخصی اطلاق می‌شود که رفتار احمقانه یا بی‌فکری دارد. این اصطلاح به نوعی به تمسخر یا انتقاد از کسی اشاره دارد که کارهای ناپسندی انجام می‌دهد. به عنوان مثال، اگر کسی تصمیمی غیرعاقلانه بگیرد، ممکن است گفته شود: "He’s such a turkey."

    ۴. نکات جالب

    - تاریخچه بوقلمون: بوقلمون‌ها در اصل از آمریکای شمالی می‌آیند و توسط بومیان آمریکا پرورش داده می‌شدند. با ورود اروپاییان به قاره آمریکا، این پرنده به اروپا معرفی شد و به عنوان یک منبع غذایی محبوب شد.

    - روز شکرگزاری: در روز شکرگزاری، بوقلمون به عنوان نماد جشن و شکرگزاری برای نعمت‌ها و برکات سال گذشته سرو می‌شود. این سنت به قرن هفدهم در آمریکا برمی‌گردد.

    - پرورش بوقلمون: امروزه، بوقلمون به یکی از پرطرفدارترین گزینه‌های پروتئینی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است و در پرورش آن از تکنیک‌های مدرن استفاده می‌شود.

    شکل جمع turkey چی میشه؟

    شکل جمع turkey در زبان انگلیسی turkeys است.

    ارجاع به لغت turkey

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «turkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turkey

    لغات نزدیک turkey

    • - turk(o)man
    • - turkestan
    • - turkey
    • - turkey cock
    • - turkey red
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.