به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mooncalf

ˈmuːnˌkæf ˈmuːnkɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    خل مادرزاد، احمق، ناقص‌الخلقه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mooncalf

  1. noun One deficient in judgment and good sense
    Synonyms: fool, idiot, simpleton, ass, imbecile, jackass, moron, nincompoop, ninny, nitwit, simple, softhead, tomfool, dope, gander, goose, cretin, ding-dong, dip, goof, jerk, incompetent, nerd, schmo, schmuck, turkey

ارجاع به لغت mooncalf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mooncalf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mooncalf

لغات نزدیک mooncalf

پیشنهاد بهبود معانی