آخرین به‌روزرسانی:

Mooned

American: muːnd British: muːnd

سوم‌شخص مفرد:

moons

وجه وصفی حال:

mooning

معنی

adjective

به‌شکل ماه، گرد، کروی، مدور، هلالی، قوسدار، مهسان، مه‌نما، مهدیس، ماهوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mooned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mooned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mooned

لغات نزدیک mooned

پیشنهاد بهبود معانی