امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Schmo

ʃmoʊ ʃməʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun plural
(عامیانه) آدم ابله، آدم بی‌شعور، پخمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد schmo

  1. noun One deficient in judgment and good sense
    Synonyms:
    schmuck ass fool idiot imbecile jackass mooncalf moron nincompoop ninny nitwit simple simpleton softhead tomfool dope gander goose cretin ding-dong dip goof jerk nerd turkey shmuck shmo

ارجاع به لغت schmo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «schmo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/schmo

لغات نزدیک schmo

پیشنهاد بهبود معانی