با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Gandhi

    ˈɡɑːndi ˈɡɑːndi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    ایندیرا گاندی (دختر جواهر‌لعل‌نهرو نخست‌وزیر گذشته‌ی هند: 1917-84)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    مهانداس کارامچند گاندی (رهبر استقلال طلب هند که به نام مهاتما گاندی هم شناخته شده است: 1869-1948)
    - (adjective) Gandhian
    - وابسته به گاندی، گاندی وار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد gandhi

    1. noun Daughter of Nehru who served as prime minister of India from 1966 to 1977 (1917-1984)
      Synonyms: indira gandhi, Indira Nehru Gandhi, Mrs. Gandhi
    2. noun Political and spiritual leader during India's struggle with Great Britain for home rule; an advocate of passive resistance (1869-1948)
      Synonyms: mahatma gandhi, Mohandas Karamchand Gandhi

    ارجاع به لغت gandhi

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gandhi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gandhi

    لغات نزدیک gandhi

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار