گذشتهی ساده:
glancedشکل سوم:
glancedسومشخص مفرد:
glancesوجه وصفی حال:
glancingبرانداز کردن، نگاه مختصر کردن، نظر اجمالی کردن، به یک نظر دیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He glanced at the letter and put it in his pocket.
نظری به نامه افکند و آن را در جیب گذاشت.
glanced at his watch
نگاهی به ساعتش انداخت
برانداز، نگاه، نگاه مختصر، نظر اجمالی، مرور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I guessed his intention at a glance.
با یک نظر منظور او را حدس زدم.
at one glance
در یک چشم بههم زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «glance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glance