گذشتهی ساده:
snatchedشکل سوم:
snatchedسومشخص مفرد:
snatchesوجه وصفی حال:
snatchingشکل جمع:
snatchesقاپ زدن، چنگ زدن، قاپیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
snatch a meal
تندی غذایی خوردن، لقمهای زدن
snatch some sleep
چرتی زدن
make a snatch at something
به چیزی چنگ زدن، چیزی را قاپ زدن
snatch victory from the jaws of defeat
شکست حتمی را به پیروزی تبدیل کردن
snatch defeat the jaws of victory
پیروزی را به شکست مبدل کردن
snatch at something
چنگ انداختن به، پریدن به طرف، سعی در گرفتن ... کردن، غنیمت شمردن، مغتنم شمردن، جسبیدن به
غنیمت شمردن، مغتنم شمردن
قاپزنی، چنگزنی
دزدیدن، ربودن
تکه، پاره، بریده، قطعه، خرده
in snatches
بریدهبریده، خردهخرده، تکهتکه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snatch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snatch