گذشتهی ساده:
collaredشکل سوم:
collaredسومشخص مفرد:
collarsوجه وصفی حال:
collaringشکل جمع:
collarsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از جا در رفتن، خشمگین شدن
(امریکا - بیسبال) بدون hit بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «collar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collar