فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abduct

əbˈdʌkt / / æb- əbˈdʌkt / / æb- əbˈdʌkt / / æb-

گذشته‌ی ساده:

abducted

شکل سوم:

abducted

سوم‌شخص مفرد:

abducts

وجه وصفی حال:

abducting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

ربودن، دزدیدن (شخص)، دور کردن، آدم دزدیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

His son was abducted by a group of terrorists.

یک دسته تروریست پسر او را دزدیدند.

to abduct adjoining fingers

انگشت‌های مجاور را از هم دور کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abduct

  1. verb take by force and without permission
    Synonyms:
    seize snatch grab remove carry off kidnap make off with spirit away shanghai dognap put the snatch on sneeze
    Antonyms:
    release let go give up

ارجاع به لغت abduct

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abduct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abduct

لغات نزدیک abduct

پیشنهاد بهبود معانی