گذشتهی ساده:
abductedشکل سوم:
abductedسومشخص مفرد:
abductsوجه وصفی حال:
abductingربودن، دزدیدن (شخص)، دور کردن، آدم دزدیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
His son was abducted by a group of terrorists.
یک دسته تروریست پسر او را دزدیدند.
to abduct adjoining fingers
انگشتهای مجاور را از هم دور کردن
پزشکی ازمرکز بدن دور کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abduct» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abduct