فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shanghai

ʃæŋˈhaɪ ʃæŋˈhaɪ ʃæŋˈhaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    (Shanghai) شانگهای، شهری در چین
    • - Shanghai is a bustling city in China.
    • - شانگهای شهری شلوغ در چین است.
    • - The weather in Shanghai can be quite humid in the summer months.
    • - هوای شانگهای در ماه‌های تابستانی ممکن است کاملاً شرجی باشد.
  • verb - transitive
    ربودن ملوان به قصد اخاذی و بیگاری در کشتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shanghai

  1. verb kidnap
    Synonyms: abduct, capture, carry away, carry off, grab, hijack, hold for ransom, pirate, run away with, seize, skyjack, snatch

ارجاع به لغت shanghai

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shanghai» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shanghai

لغات نزدیک shanghai

پیشنهاد بهبود معانی