آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Carry Off

معنی carry off | جمله با carry off

phrasal verb

(جایزه و غیره) بردن، برنده شدن، با موفقیت انجام دادن

She carried off the prize.

او جایزه را برد.

America carried off most of the gold medals.

امریکا بیشتر مدالهای طلا را برد.

phrasal verb

(بیماری) موجب مرگ شدن، کشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The cholera carried off thousands.

وبا هزاران نفر را کشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت carry off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carry off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carry-off

لغات نزدیک carry off

پیشنهاد بهبود معانی