گذشتهی ساده:
capturedشکل سوم:
capturedسومشخص مفرد:
capturesوجه وصفی حال:
capturingشکل جمع:
capturesدستگیری، تسخیر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
the capture of Majnoon Island
گرفتن جزیرهی مجنون
the capture of the escaped prisoners
دستگیری زندانیان فراری
اسیر کردن، گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Russians captured Berlin.
روسها برلین را گرفتند.
They captured two German soldiers.
آنها دو سرباز آلمانی را اسیر کردند.
The Japanese captured thirty percent of the country's market.
ژاپنیها سی درصد بازار کشور را به دست آوردند.
In his paintings, he masterfully captures the beauty of spring.
او در نقاشیهای خود زیبایی بهار را استادانه مجسم میکند.
in order to capture the imagination of youth
به منظور جلب تخیل جوانان
a captured thief
دزد دستگیر شده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capture