با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Appropriation

    əˌproʊpriˈeɪʃn əˌprəʊpriˈeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      appropriations

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    تصاحب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The appropriation of the property of those who were against his government.
    - تصاحب (غیرقانونی) اموال کسانی که با حکومت او مخالف بودند.
    - The government's appropriation of private property for public use was met with resistance from the landowners.
    - تصاحب املاک خصوصی توسط حکومت برای استفاده‌ی عمومی با مقاومت مالکان مواجه شد.
    noun countable uncountable informal
    اختصاص، تخصیص، اعتبار تخصیصی
    - the appropriation of funds
    - تخصیص اعتبارات
    - appropriation ledger
    - دفتر اعتبارات تخصیصی
    noun
    هنر از آن‌ خودسازی (وام‌ گرفتن یا کپی‌ کردن و یا تغییر آگاهانه‌ی تصویرها و یا اشیای ازپیش‌موجود شناخته‌‌شده‌ی قبلی)
    - The artist faced criticism for his appropriation of cultural symbols in his artwork.
    - این هنرمند به دلیل ازآن‌خودسازی نمادهای فرهنگی در آثار هنری خود با انتقاداتی مواجه شد.
    - The artist's appropriation of famous Renaissance paintings in her work challenged the traditional notions of originality in the art world.
    - ازآن‌خودسازی این هنرمند از نقاشی‌های معروف رنسانس در آثارش، مفاهیم سنتی اصالت در دنیای هنر را به چالش کشید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد appropriation

    1. noun allocation, setting aside
      Synonyms: allotment, allowance, apportionment, assignment, budgeting, concession, donation, earmarking, endowing, funding, giving, grant, provision, setting apart, sponsoring, stipend, stipulation, subsidy
      Antonyms: keeping, refusal, rejection
    2. noun stealing
      Synonyms: confiscation, embezzlement, expropriation, grab, misappropriation, pilfering, seizure, takeover, taking, usurpation
      Antonyms: bestowal, giving, return

    ارجاع به لغت appropriation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «appropriation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appropriation

    لغات نزدیک appropriation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی