شکل جمع:
seizuresتصرف، ضبط، مصادره، غصب، توقیف، تصاحب، استیلا
The court ordered a seizure of the defendant's bank accounts.
دادگاه حکم توقیف حسابهای بانکی متهم را صادر کرد.
The rebels attempted the seizure of a key military base.
شورشیان تلاش کردند پایگاه نظامی کلیدیای را به تصرف درآورند.
The army’s seizure of power led to widespread protests.
تصرف قدرت توسط ارتش منجر به اعتراضات گستردهای شد.
a seizure of drugs
توقیف مواد مخدر
پزشکی تشنج، حملهی صرع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had an epileptic seizure during the class.
او درطول کلاس دچار حملهی صرع شد.
After the seizure, he was confused and couldn't speak properly.
پساز تشنج، گیج شده بود و نمیتوانست بهدرستی صحبت کند.
epileptic seizure
حملهی صرعی
قدیمی سکتهی قلبی، ایست قلبی
He looked like he was having a seizure from the shock of the news.
از شدت شوک خبر، انگار داشت سکته میکرد.
The old man collapsed on the street due to a sudden seizure.
پیرمرد بهخاطر ایست قلبی ناگهانی در خیابان نقش بر زمین شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seizure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seizure