آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Throe

American: θroʊ British: θrəʊ

معنی throe | جمله با throe

noun

تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the throes of childbirth

اوج درد زایمان

death throes

کشاکش مرگ

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The country was in the throes of another revolution.

کشور در گیر‌ودار یک انقلاب دیگر بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد throe

  1. noun a violent, excruciating seizure of pain
  1. noun a sensation of physical discomfort occurring as the result of disease or injury
  1. noun a condition of anguished struggle and disorder.
    Synonyms:
  1. noun a severe pang or spasm of pain, as in childbirth.
    Synonyms:

Collocations

in the throes of

در کشاکش، در گیر‌و‌دار، گرفتار، دستخوش

ارجاع به لغت throe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «throe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/throe

لغات نزدیک throe

پیشنهاد بهبود معانی