با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Stitch

stɪtʃ stɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stitched
  • شکل سوم:

    stitched
  • سوم‌شخص مفرد:

    stitches
  • وجه وصفی حال:

    stitching
  • شکل جمع:

    stitches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
کوک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- chain stitch
- کوک زنجیری
- stitch pattern
- الگوی کوک
noun countable
گره (هر یک از دایره‌های کوچک پشمی که هنگام بافتن درست می‌شود)
- vertical stitch of red wool
- گره عمودی کاموای قرمز
- Transfer the stitch from needle 1 to needle 2.
- گره را از میل ۱ به میل ۲ جابه‌جا کن.
noun countable
یک نوع دوخت یا بافت خاص، الگوی دوخت یا بافت
- zigzag stitch
- دوخت زیگزاگی
- cross stitch
- دوخت ضربدری
noun countable C2
پزشکی بخیه
- The cut in my finger needed five stitches.
- بریدگی انگشتم به پنج بخیه نیاز داشت.
- His head wounds needed 10 stitches.
- جراحت سرش به ۱۰ بخیه نیاز داشت.
noun singular countable
درد شدید و ناگهانی (در پهلو یا کمر)
- Can we slow down? I've got a stitch.
- امکان دارد آهسته برویم؟ کمرم درد گرفت.
- I got a stitch after running for the bus.
- بعد از اینکه دنبال اتوبوس دویدم، پهلویم درد گرفت.
verb - transitive verb - intransitive
دوختن، کوک زدن، بخیه زدن
- The doctor stitched up my wound.
- دکتر زخم مرا بخیه زد.
- to stitch a button of a shirt
- به پیراهن دکمه دوختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stitch

  1. verb Fasten by sewing; do needlework
    Synonyms: sew, baste, suture, join, make a seam, run up, sew together
  2. noun A sudden sharp pain, especially in the side.
    Synonyms: pain
  3. noun A sensation of physical discomfort occurring as the result of disease or injury
    Synonyms: pain, ache, pang, prick, prickle, smart, soreness, stab, sting, throe, twinge, misery

Idioms

ارجاع به لغت stitch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stitch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stitch

لغات نزدیک stitch

پیشنهاد بهبود معانی