امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turmoil

ˈtɜrːmɔɪl ˈtɜːmɔɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb C2
غوغا، ناراحتی، پریشانی، به‌هم خوردگی، آشفتگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turmoil

  1. noun chaos
    Synonyms: agitation, ailment, anxiety, anxiousness, bedlam, bustle, commotion, confusion, disorder, disquiet, disquietude, distress, disturbance, dither, ferment, flap, flurry, free-for-all, fuss, hassle, hectic, hubbub, lather, mix-up, noise, pandemonium, pother, restiveness, restlessness, riot, row, ruckus, stir, strife, to-do, topsy-turvy, trouble, tumult, turbulence, unrest, uproar, violence, whirl
    Antonyms: calm, harmony, order, peace

ارجاع به لغت turmoil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turmoil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turmoil

لغات نزدیک turmoil

پیشنهاد بهبود معانی