با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Free-for-all

    ˈfriːfərɔːrl ˈfriːfərɔːrl ˈfriːfərɔːl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun adjective
    (مسابقه و غیره که همه می‌توانند در آن شرکت کنند) مسابقه‌ی آزاد، هماورد آزاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    noun adjective
    همگانی، برای همه
    noun adjective
    بزن‌بزن، المشنگه، ‌کتک‌کاری
    - After the game, there was a free-for-all among the spectators.
    - بعد از مسابقه بین تماشاچیان بزن‌بزن شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد free-for-all

    1. noun fight
      Synonyms: affray, battle, brawl, broil, brouhaha, fracas, fray, knock-down-drag-out, melee, riot, row, ruction
      Antonyms: calm, harmony, peace

    ارجاع به لغت free-for-all

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «free-for-all» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/free-for-all

    لغات نزدیک free-for-all

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی