فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Free-floating

ˈfriːˈfloʊtɪŋ friːˈfləʊtɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بی‌طرف، مستقل

The free-floating voters may hold the key to the election outcome.

رای‌دهندگان بی‌طرف ممکن است کلید نتیجه‌ی انتخابات را در دست داشته باشند.

His free-floating style of writing made his work stand out from the rest.

سبک مستقل نویسندگی او باعث شد آثارش از بقیه متمایز شود.

adjective

شناور، معلق، آزاد، رها، فارغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The free-floating balloon drifted in the sky.

بالن معلق در آسمان حرکت کرد.

The free-floating debris in space posed a danger to spacecraft.

زباله‌های رها در فضا خطری برای فضاپیماها به همراه داشت.

adjective

بدون تعهد، بی‌قیدوبند

The free-floating ideas

ایده‌های بی‌قیدوبند

The company's free-floating policies allowed employees to work more independently.

سیاست‌های بدون تعهد این شرکت به کارکنان اجازه می‌دهد تا مستقل‌تر کار کنند.

adjective

بی‌دلیل، بی‌موجب، بی‌انگیزه

free-floating fear

ترس بی‌دلیل

The therapist helped her work through her free-floating anxiety.

درمانگر به او کمک کرد تا از طریق اضطراب بی‌موجبش کار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت free-floating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «free-floating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/free-floating

لغات نزدیک free-floating

پیشنهاد بهبود معانی