شکل جمع:
meleesهمچنین mêlée نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار melee رایج است.
بلبشو، شلوغپلوغی، شلوغی، ازدحام
I was trying to walk through a melee of cars, bicycles and donkeys.
میکوشیدم که از میان شلوغپلوغی اتومبیلها و دوچرخهها و الاغها رد شوم.
The mêlée outside the concert hall was immense.
بلبشوی بیرون سالن کنسرت بسیار زیاد بود.
درگیری، زدوخورد، بزنبزن، نبرد تنبهتن (میان چند نفر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was killed in a tavern melee.
در زدوخوردی که در میخانه رخ داد، کشته شد.
They were seriously injured in the melee.
آنها در این نبرد تنبهتن بهشدت زخمی شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «melee» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/melee