با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Set-to

setˈtuː setˈtuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun plural
    (عامیانه) کتک‌کاری، مشت جنگی، زد‌و‌خورد
  • noun plural
    (عامیانه) کشمکش، کنکاش، فعالیت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد set-to

  1. noun
    Synonyms: (colloq.) contest, altercation, argument, brawl, combat, conflict, dispute, encounter, fight, fracas, fray, quarrel, scrimmage, scuffle, skirmish, spat, squabble

ارجاع به لغت set-to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set-to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set-to

لغات نزدیک set-to

پیشنهاد بهبود معانی