آخرین به‌روزرسانی:

Spat

spæt spæt

سوم‌شخص مفرد:

spits

وجه وصفی حال:

spitting

معنی‌ها

noun adverb

حلزون خوراکی خیلی کوچک، بچه حلزون، مرافعه، کشمکش کردن، سیلی، سیلی زدن

noun adverb

زمان گذشته ساده فعل Spit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adverb

قسمت سوم فعل Spit

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spat

  1. noun dispute, quarrel
    Synonyms:
    argument disagreement conflict quarrel altercation row squabble strife friction misunderstanding discord fuss tiff falling-out beef run-in difference of opinion bickering fracas flare-up dissension hubbub brouhaha words miff embroilment feud rumpus

سوال‌های رایج spat

وجه وصفی حال spat چی میشه؟

وجه وصفی حال spat در زبان انگلیسی spitting است.

سوم‌شخص مفرد spat چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد spat در زبان انگلیسی spits است.

ارجاع به لغت spat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spat

لغات نزدیک spat

پیشنهاد بهبود معانی