با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dissension

dɪˈsenʃn dɪˈsenʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اختلاف عقیده، نفاق، اختلاف، شقاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Political dissension set brother against brother.
- اختلاف عقیده‌ی سیاسی برادر را با برادر رو در رو کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissension

  1. noun conflict of opinion
    Synonyms: altercation, argument, bad vibes, bickering, clinker, contention, controversy, difference, disaccord, disagreement, discord, discordance, dispute, dissent, dissidence, disunity, faction, factionalism, flak, friction, fuss, quarrel, scene, sour note, static, strife, trouble, variance, wrangle
    Antonyms: agreement, approval, authorization, concurrence, confirmation, peace, ratification

ارجاع به لغت dissension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissension

لغات نزدیک dissension

پیشنهاد بهبود معانی