آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Scene

    siːn siːn

    شکل جمع:

    scenes

    معنی scene | جمله با scene

    noun countable B1

    منظره، چشم‌انداز، مجلس، صحنه، جای وقوع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    a battle scene

    صحنه‌ی نبرد

    the scene of the lovers' first meeting

    صحنه‌ی اولین ملاقات عشاق

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The scene of Hamlet is Denmark.

    "هملت" در دانمارک روی می‌دهد.

    A scene of bloodshed and death appeared before my eyes.

    منظره‌ای از خونریزی و مرگ در نظرم ظاهر شد.

    a rustic scene

    منظره‌ای روستایی

    deals made behind the scenes

    معاملاتی که در پس پرده انجام می‌شود

    Reporters were on the scene at the wedding.

    خبرنگاران به محل برگزاری عروسی آمده بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scene

    1. noun setting of a performance or event
      Synonyms:
      place location site spot setting stage arena background landscape view scenery backdrop theater exhibition show display picture representation spectacle pageant locale locality outlook tableau set flats flat seascape mise en scène blackout
    1. noun part of a dramatic performance
      Synonyms:
      part piece act bit episode incident routine spot schtick
    1. noun display of emotion
      Synonyms:
      fuss fit performance exhibition row to-do upset commotion tantrum temper tantrum carrying-on confrontation
      Antonyms:
      composure
    1. noun field of interest
      Synonyms:
      field area sphere world environment business setting arena milieu compass culture

    Collocations

    on the scene

    حاضر (در محل)

    scene-shifter

    (در تئاتر و غیره) کسی که کارش عوض کردن اسباب صحنه است

    set the scene for something

    شرح دادن صحنه‌ای که در آن چیزی در شرف وقوع است، (برای چیزی) صحنه‌چینی کردن

    Idioms

    come on the scene

    ظاهر شدن، فرارسیدن، هویدا شدن، وارد شدن

    make the scene

    (عامیانه) 1- حضور داشتن 2- شرکت کردن، (در کاری) فعالیت کردن

    سوال‌های رایج scene

    شکل جمع scene چی میشه؟

    شکل جمع scene در زبان انگلیسی scenes است.

    ارجاع به لغت scene

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «scene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scene

    لغات نزدیک scene

    • - scenarist
    • - scend
    • - scene
    • - scene stealer
    • - scene-shifter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.