آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Scene

siːn siːn

شکل جمع:

scenes

معنی scene | جمله با scene

noun countable B1

منظره، چشم‌انداز، مجلس، صحنه، جای وقوع

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a battle scene

صحنه‌ی نبرد

the scene of the lovers' first meeting

صحنه‌ی اولین ملاقات عشاق

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The scene of Hamlet is Denmark.

"هملت" در دانمارک روی می‌دهد.

A scene of bloodshed and death appeared before my eyes.

منظره‌ای از خونریزی و مرگ در نظرم ظاهر شد.

a rustic scene

منظره‌ای روستایی

deals made behind the scenes

معاملاتی که در پس پرده انجام می‌شود

Reporters were on the scene at the wedding.

خبرنگاران به محل برگزاری عروسی آمده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scene

  1. noun part of a dramatic performance
  1. noun display of emotion
    Synonyms:
    Antonyms:

Collocations

on the scene

حاضر (در محل)

scene-shifter

(در تئاتر و غیره) کسی که کارش عوض کردن اسباب صحنه است

set the scene for something

شرح دادن صحنه‌ای که در آن چیزی در شرف وقوع است، (برای چیزی) صحنه‌چینی کردن

Idioms

come on the scene

ظاهر شدن، فرارسیدن، هویدا شدن، وارد شدن

make the scene

(عامیانه) 1- حضور داشتن 2- شرکت کردن، (در کاری) فعالیت کردن

سوال‌های رایج scene

شکل جمع scene چی میشه؟

شکل جمع scene در زبان انگلیسی scenes است.

ارجاع به لغت scene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scene

لغات نزدیک scene

پیشنهاد بهبود معانی