Blackout

ˈblækaʊt ˈblækaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blackouts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
خاموشی (در اثر کمبود برق یا اشکال فنی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- People protested against frequent blackouts.
- مردم نسبت به خاموشی‌های مکرر اعتراض کردند.
noun
(تئاتر) خاموش کردن همه‌ی چراغ‌های تالار در پایان پرده یا نمایش
noun
(خاموش کردن چراغ‌های شهر هنگام حملهی هوایی) خاموشی شهر، شب خاموشی
noun
از حال رفتن با بیهوشی یا نابینایی موقت، غش
noun
از یاد بردن چیز بخصوص
- When I wanted to introduce him, I blacked out and couldn't give his name.
- وقتی خواستم او را معرفی کنم حافظه‌ام مختل شد و نتوانستم اسمش را بگویم.
noun
سانسور کردن، جلوگیری از پخش خبر درباره‌ی مورد بخصوصی
- The government ordered a blackout on the news about the executions.
- دولت دستور داد اخبار مربوط به اعدام‌ها سانسور شود.
noun
جلوگیری از پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی (به منظور تشویق حضور در محل)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blackout

  1. noun A temporary loss of consciousness
    Synonyms: faint, swoon, amnesia, syncope, memory loss
  2. noun Darkness resulting from the extinction of lights (as in a city invisible to enemy aircraft)
    Synonyms: dimout, brownout, catatony, dematerialization, fadeout, lipothymia, semiconsciousness

ارجاع به لغت blackout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blackout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blackout

لغات نزدیک blackout

پیشنهاد بهبود معانی