شکل جمع:
worldsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در مقابل جهانیان، بر ضد همهی مردم
به دنیا آوردن، زادن، زاییدن، به وجود آوردن
متولد شدن، به دنیا آمدن، زاده شدن، به وجود آمدن
1- در دنیا، در جهان، در عالم
دنیای خارج، دیگر مردم و جاها
نامور، مشهور در همهی جهان
مرد (یا زن) دنیادیده، پرتجربه، سرد و گرم چشیده
be all the world (to somebody)
(برای کسی) یک دنیا ارزش داشتن
از هرجهت، از هر نظر، بههردلیل، اصلاً، ابداً، بههیچوجه
2- اصلاً، به هر طریق
(عامیانه) سربلند، خشنود، غرق در شور و شعف
(عامیانه) عالی، بسیار خوب، باورنکردنی، محشر
برای کسی ارزش و احترام زیاد قائل شدن
(برای بیان ناخشنودی یا شکایت یا بدبینی) این چه وضعی است؟، دنیا خراب است!
(انگلیس - عامیانه) همهکس
the world of the flesh and the devil
وسوسههای این جهان، دنیای شهوات و شیطان
the world is your (or my etc.) oyster
دنیا به کام تو (یا من و غیره) است
در سرتاسر جهان
(در) سرتاسر جهان
تا ابد، جاودانی، ابدی، برای همیشه
آشکارا به همه اعلام کردن، به جهانیان گفتن
وقت زیادی داشتن (برای انجام کاری)
(عامیانه) کاملاً خواب، غرق خواب
laugh and the world will laugh with you; weep and you weep alone
خنده کن و دنیا با تو میخندد، گریه کن و هیچ کس با تو گریه نمیکند (مردم در شادی تو شریک میشوند، ولی در هنگام غم تو را تنها میگذارند)
با انجام کارهای درخشان معروف شدن
جای بلند، فلات (بهویژه فلات تبت)
بسیار دوست داشتن یا تحسین کردن، نور چشم خود دانستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «world» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/world