آخرین به‌روزرسانی:

Workwoman

American: ˈwɜːrkˌwʊmən British: ˈwɜːkˌwʊmən

معنی

noun

زن کارگر، کارگر زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد workwoman

  1. noun one who labors
    Synonyms:
    worker laborer workman workingman operative hand workingwoman working girl roustabout

ارجاع به لغت workwoman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workwoman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/workwoman

لغات نزدیک workwoman

پیشنهاد بهبود معانی