فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Worldly

    ˈwɜrːldli ˈwɜːldli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      worldlier

    • صفت عالی:

      worldliest

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb
    این جهانی، دنیوی، جسمانی، مادی، خاکی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - worldly wealth
    - مال این دنیا، ثروت دنیوی
    - worldly pleasures
    - لذایذ نفسانی
    - worldly fame
    - شهرت جهانی
    - worldly creatures
    - موجودات جهان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد worldly

    1. adjective material, nonreligious
      Synonyms:
      physical earthly secular temporal human natural practical mundane terrestrial fleshly lay profane carnal ungodly materialistic terrene earthy telluric sublunary
      Antonyms:
      religious immaterial otherworldly
    1. adjective sophisticated, materialistic
      Synonyms:
      selfish greedy callous hardened opportunistic self-centered covetous grasping unprincipled practical cool worldly wise urbane cosmopolitan knowing blasé disenchanted power-loving uptown avaricious been around
      Antonyms:
      unsophisticated unrefined low

    لغات هم‌خانواده worldly

    ارجاع به لغت worldly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «worldly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/worldly

    لغات نزدیک worldly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه