امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Greedy

ˈɡriːdi ˈɡriːdi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    greedier
  • صفت عالی:

    greediest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
آزمند، حریص، زیاده‌خواه، دندان‌گرد، پرخور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- That greedy, rich man still labors for money.
- آن مرد ثروتمند طمع‌کار هنوز هم برای پول جان می‌کند.
- He ate the food greedily.
- خوراک را حریصانه خورد.
- Take as much as you can eat and don't be greedy!
- آن‌قدر که می‌توانی بخوری بردار و حرص نزن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد greedy

  1. adjective desiring excessively
    Synonyms:
    acquisitive avaricious avid carnivorous close close-fisted covetous craving desirous devouring eager edacious esurient gluttonous gobbling gormandizing grabby grasping grudging gulping guzzling hoggish hungry impatient insatiable insatiate intemperate itchy miserly niggardly omnivorous parsimonious pennypinching penurious piggish prehensile rapacious ravening ravenous selfish stingy swinish tight tight-fisted voracious
    Antonyms:
    abstemious benevolent charitable extravagant generous liberal philanthropic

Collocations

ارجاع به لغت greedy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «greedy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/greedy

لغات نزدیک greedy

پیشنهاد بهبود معانی