فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prehensile

priːˈhensɪl prɪˈhensaɪl prɪˈhensaɪl

معنی و نمونه‌جمله

adjective

گیرکننده، گیرنده، قابض، مخصوص گرفتن و چیدن برگ،دارای استعداد هنری، درک‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Most monkeys have prehensile tails.

اکثر میمون‌ها دم‌های گرفتگر دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prehensile

  1. adjective immoderately desirous of acquiring e.g. wealth
    Synonyms:
    greedy avaricious covetous grasping grabby
  1. adjective adapted for grasping especially by wrapping around an object
    Antonyms:
    nonprehensile

ارجاع به لغت prehensile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prehensile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prehensile

لغات نزدیک prehensile

پیشنهاد بهبود معانی