فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Prehensile

priːˈhensɪl prɪˈhensaɪl prɪˈhensaɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    گیرکننده، گیرنده، قابض، مخصوص گرفتن و چیدن برگ،دارای استعداد هنری، درک‌کننده
    • - Most monkeys have prehensile tails.
    • - اکثر میمون‌ها دم‌های گرفتگر دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد prehensile

  1. adjective Immoderately desirous of acquiring e.g. wealth
    Synonyms: avaricious, covetous, grabby, grasping, greedy
  2. adjective Adapted for grasping especially by wrapping around an object
    Antonyms: nonprehensile

ارجاع به لغت prehensile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prehensile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prehensile

لغات نزدیک prehensile

پیشنهاد بهبود معانی