صفت تفضیلی:
more pregnantصفت عالی:
most pregnantباردار، حامله، آبستن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She is six months pregnant.
او شش ماهه باردار است.
The future is pregnant with dangerous events.
آینده آبستن حوادث خطرناکی است.
to become pregnant
آبستن شدن
پرمعنی، دربردارنده، پربار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pregnant silence
سکوت پرمعنی
the pregnant imagination of this poet
تخیل پربار این شاعر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pregnant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pregnant